شاید تا یک سال پیش، تصویر انبوه مردمی که در همه حال و در همه جای دنیا، ماسک به صورت دارند، صرفا در قالب یک فیلم علمی تخیلی تصور میشد(کما اینکه مدتی پیش هم سوژه مشابهی دستمایه ساخت فیلمی مشهور گردید)، اما اکنون این تصویر رایج پیش چشم ما در همه قارهها و کشوهای جهان است و به امروی عادب بدل شده است.
از آنسو، رخدادهای جهانی منطقهای و جهانی هم تحت تاثیر قرار گرفتند و بتدریج شاهد خاموشی و تعطیلی بسیاری رویداد مهم و مطرح در سطح جهان بودیم، تا جایی که حتی برگزاری مسابقات کوچک و محلی هم از گزند این ویروس در امان نماندند، و بدین ترتیب بنظر میرسد بدین زودی، چشماندازی برای گردهماییهای بزرگ انسانی متصور نیست.
فناوریهای نوین ارتباطی در همین برهه توانستند بخوبی توانایی و قابلیتهای شگفت خود را به رخ بکشند و بخش بزرگی از نیازهای ارتباطی انسانها را برآورند، ضمن اینکه ظرفیتهای تازهای برای ایجاد ارتباط، کسب و کار، آموزش و پرورش، تفریح و سرگرمی، و بسیاری امکانات دیگر بنمایش بگذارند.
شاید بتوان یکی از مهمترین چالشهای پیش روی جوامع در مواجهه با کووید-19 ، حوزه آموزش دانست. زمانی که اصلیترین شرط برای مهار این ویروس، پرهیز از تجمع و گردهماییست، چگونه میتوان و باید به ادامه روال آموزشی برای مدارس و دانشگاهها فکر کرد، به گونهای که پروتکلهای بهداشتی اساسی مدنظر باشد، ضمن اینکه اخلالی در آموزش و رشد علمی و تحصیلی دانشآموزان و دانشجویان بروز نکند؟
پاسخ این سوال، البته با درنظر داشتن تواناییهای فناوری دشوار نیست، اما واقعیت اینست که سرعت عمل کشورها و جوامع در توجه به این قابلیت و مهمتر از آن، پیادهسازی امکانات و آمادگی برای ارائه خدمات به کاربران است که پاسخ را مطلوب یا مردود میکند.
در جوامعی که زیرساخت مناسب برای آموزش از راه دور به شکل دقیق و عملی پیاده شده، و مدتی نیز مورد بهرهبرداری قرار گرفته، طبیعیست که به سرعت میتواند گسترش یابد و به کاربران انبوه نیز سرویس دهد، اما اگر چنین زیرساختی به شکل مناسب طراحی نشده و پاسخ خود را نداده باشد، نمیتواند از آن توقع حل مشکل داشت.
در جامعه ما موضوع آموزش مجازی، چند سالیست که مطرح شده و حتی دانشگاهای مجازی هم که علیالظاهر به این امر میپردازند و دانشآموخته تحویل جامعه میدهند کم نیستند، اما عجیب اینکه در میانه بحران کرونا، و در بحبوحه نیاز به استفاده جدی از این فناوری، مشخص شد که زیرساخت چندان قابل اعتماد و انعطافپذیری در این خصوص نداریم.
از سوی دیگر، تجربه مقطع پایانی سال تحصیلی گذشته و همچین زمان تعطیلی مراکز آموزشی برای رفع اشکالات و تکمیل سامانهها، فرصت مناسبی برای ارائه راه حل بدون نقص بود، اما در کمال شگفتی، در آغاز سال تحصیلی جدید، و همزمان با مدیریت بیتدبیر نظام آموزشی، وجود نقص و خطای فراوان در سامانههای ارائه شده آموزشی نیز به شکل عیانی هویدا شدند.
بدین ترتیب و در ابتدای سال آموزشی جدید، دانشآموزان و دانشجویان و خانوادهها، دغدغه رفع این مشکل را دارند تا بتوانند بدون عقبافتادگی و اتلاف وقت، شرایط مناسب را بیابند و نیاز اساسی خود را برطرف نمایند.
دولت میباید این موضوع را امری ملی و حیاتی میپنداشت، و فارغ از جنبههای سیاسی یا رقابتی، به تعمق در این موضوع و تلاش برای طراحی و پیادهسازی سامانههایی قابل اتکا و کارآ میپرداخت، تا هم نیاز اولیه شهروندان را برآورده سازد، و هم از تبعات کوتاهی احتمالی خود(که به سهم خود خسارتبار خواهند بود) پرهیر نماید.
هر چه بود، متاسفانه این دوره با موفقیت سپری نشد؛ اما همچنان دیر نیست و مدیریت کشور میتواند و باید با تجدیدنظر در آشفتگی و شلختگی، سرمایه ملی را در جهت برآوردن این نیاز اساسی صرف کند.
دیدگاه خود را بنویسید