بسیاری اوقات والدین، آرزوها و امیال دوران کودکی خود را که غالبا به آنها نرسیدهاند به کودکان خود القا میکنند و سعی دارند فرزندانشان در همان مسیری که برای آنها ارزشمند است قدم بردارند، در این شرایط تصوراتی در کودک شکل میگیرد که قدم گذاشتن در سایر رشتههای آموزشی را کم ارزش میپندارد و در پی کشف استعداد و تواناییهای خود نمیرود اما باید پرسید آیا از منظر روانشناسی هر فردی استعداد خاص خود را دارد؟
گوهر یسنا انزانی در اینباره گفت: یکی از مهم ترین کارکردهای خانواده آموزش، پرورش، هدایت تحصیلی، هدایت شغلی و استعداد یابی فرزندان است، والدین باید مهارتهای زندگی و مهارتهای فرزند پروری را یاد بگیرند تا بتوانند علایق کودک را در زمان کودکی کشف کنند.
این روانشناس معتقد است والدین اگر رفتارهای کودک را دقیق مشاهده کنند، بازیها و علاقمندیها و کنجکاویهای کودک را بررسی کنند، رغبتهای بیانی و نمایشی و نوشتاری کودک را ببینند و از مشاوران کمک بگیرند، میتوانند استعداد کودک خود را کشف کنند.
به گفته انزانی، بنابر پژوهش های انجام شده والدین میتواند به شکل کاملا ناخودآگاه آرزوی خود را روی کودکان فرافکنی کنند و نظرات کلامی و غیر کلامی و تشویقهای آنها باعث شود کودکان در مسیری که والدین میخواهند گام بردارند که در نهایت موجب استرس، اضطراب، افسردگی و اختلالات رفتاری و فکری و…. در کودک شود.
این روانشناس معتقد است، مطابق با برخی پژوهشها بین آرزوی والدین و گرایش دانشآموز به رشتهای ارتباط مستقیم وجود دارد کما اینکه دیده شده است بین سطح تحصیلات پدر و انتخاب رشته ریاضی فرزند رابطه وجود دارد و خانواده به عنوان اولین کانون شکل گیری شخصیت در درونی سازی نگرشها، ارزشها و رفتار فرزندان موثر است.
وی از عوامل موثر دیگر بر قدم گذاشتن کودک در راهی که مطابق با استعدادهایش نیست نام برد و گفت: عوامل خانوادگی نظیر محل سکونت، تحصیلات خانوادگی، وضعیت مالی و شغل والدین، عوامل درونی نظیر استعداد و علاقه افراد، عوامل بیرونی نظیر دوستان و امکانات، عوامل اجتماعی نظیر ارزش شغل و رشتهی مورد نظر نیز در مسیر نادرستی انتخاب شغل و رشته موثر هستند.
انزانی ادامه داد: وقتی این شرایط پیش میآید فرزند به جای اینکه در مسیر رشد خود گام بردارد انگیزهاش کاهش مییابد، نمیتواند هدف خود را به درستی تشخیص دهد، حتی گاها به سمت اعتیاد، بزهکاری و غیره پیش می رود و در نهایت در سن ۴۰ تا ۵۰ سالگی به احساس پوچی میرسد.
وی با اشاره به تعریف هوش که مجموعهای از استعدادها، تمرکز، درک، یادگیری، حافظه، دقت، پردازش و استدلال است، افزود: هوش میتواند بنابر دیدگاهی عقلانی، هیجانی و منطقی باشد و یا بنابر نظریه گاردنر شامل هوش منطق ریاضی، هوش موسیقیایی، هوش طبیعتگرایی، هوش معنوی، هوش میان فردی، هوش بدنی حرکتی، هوش زبانی کلامی، هوش درون فردی و هوش فضایی تصویری باشد.
این روانشناس معتقد است نظریه گاردنر در حال حاضر تاثیر بسیاری در آموزش و یادگیری دانش آموزان دارد چراکه انگیزه دانش آموزان توسط این شناخت بالا میرود.
وی در ادامه به ارائه توضیحاتی دربارهی تقسیم بندی هوش از دیدگاه گاردنر پرداخت و اظهار کرد: دانش آموزانی که هوش منطق ریاضی آنها بالاتر است میتوانند به راحتی وارد رشتههای ریاضی شوند، دانش آموزانی که هوش موسیقیایی بالایی دارند میتوانند ریتم و تن صدا را تشخیص دهند بنابراین امکان دارد در آینده آهنگساز و یا خواننده موفقی شوند.
انزانی ادامه داد: اگر دانش آموزی هوش طبیعت گرایی بالایی داشت شغلهایی مانند باغبانی، کوهنوردی برای آنها مناسب است، همچنین افرادی که از هوش معنوی بالایی برخوردارند به دنبال معنای هستی هستند که غالبا این هوش در بین فیلسوفان مشاهده میشود.
این روانشناس، هوش میانفردی بالا را منشاء تعامل با افراد دانست که در افرادی مانند هنرپیشگان، رهبران و مشاوران و… دیده میشود، همچنین گفت: افرای که هوش بدنی بالایی دارند میتوانند در کارهای فیزیکی مانند ورزش، جراحی و مکانیکی و کارهای صنعتی وارد شوند. هوش کلامی زبانی نیز به افراد توانایی بیان احساسات و مفاهیم را میدهد که معمولا در بین حقوقدانان، سخنرانان، شاعران و نویسندگان و روزنامهنگاران دیده میشود.
انزانی از هوش میان فردی به عنوان هوشی که توانایی شناخت دقیق افراد نسبت به خودشان را میدهد یاد کرد که در رهبران و روانشناسان و روانکاوان دیده میشود، همچنین اظهار کرد: دانش آموزانی که هوش تصویری فضایی خوبی دارند، پیده های دیداری را به خوبی درک میکنند و توانایی جهت شناسی و حل مسئله آنها قوی است بنابراین میتوانند در حرفههای معماری، مجسمه سازی، عکاسی و شاعری موفق باشند.
وی در ادامه به نقش والدین در تربیت فرزندان منظم، مسئولیت پذیر و پرتلاش تاکید کرد و افزود: همچنین در زمینهی انتخاب رشته و شغل آینده فرزندان، صحبت کردن با افرادی که در رشته خاصی تحصیل و مشغول به کار هستند و یا مشورت کردن با مشاوران و استعداد یابی فرزندان میتواند راهگشا باشد چراکه باید بدانیم هر دانش آموز راه یادگیری متفاوتی دارد.
انزانی معتقد است باید به کودکان کمک کنیم تا در زمینهای که استعداد دارند خلاقیتشان بالا رود چراکه طبق پژوهشها حتی دانش آموزان ناشنوا و نابینا و افرادی که دارای کم هوشی هستند چنانچه استعدادشان مشخص شود، در حیطهای که هوش خاصی دارند میتوانند موفق شوند، بنابراین رویکرد سنتی آموزشی نمیتواند پاسخگوی همه باشد.
این روانشناس در انتها گفت: هدف از زندگی رسیدن به آرامش، شادی و نشاط است که تنها زمانی تحقق مییابد که افراد مطابق استعدادها و تواناییهایی که دارند رشته و شغل خود را انتخاب کنند.
روابط عمومی شرکت پیشخوان خدمات ایرانیان